رسانه از آغاز پیدایش خود، ابزاری برای اطلاعرسانی، آموزش و سرگرمی بوده است. اما با گسترش فناوری و تغییر معادلات قدرت، نقش رسانه از یک کانال بیطرف انتقال اطلاعات، به سلاحی قدرتمند در جنگهای مدرن تبدیل شده است. امروز دولتها، گروهها و حتی افراد میتوانند با استفاده از رسانه، ادراک عمومی را شکل دهند، هویتها را بازتعریف کنند و حتی بدون شلیک یک گلوله، یک ملت را تحت تأثیر قرار دهند.
اختراع دستگاه چاپ گوتنبرگ، نقطه شروع انقلاب رسانهای بود، اما امروز با اینترنت و هوش مصنوعی، رسانه نه تنها خبر را مخابره میکند، بلکه مسیر فکر کردن ما را نیز طراحی میکند.
زیرا تأثیرگذاری روانی بر دشمن یا جامعه هدف، کمهزینهتر و گاهی مؤثرتر از جنگ فیزیکی است.
«رسانه به مثابه سلاح» یعنی استفاده از رسانه بهمنظور اعمال قدرت و نفوذ، افزایش قدرت نرم و تغییر رفتارها یا باورهای مخاطبان به شکلی هوشمندانه و هدفمند.
قدرت سخت (Hard Power) با فشار مستقیم همراه است؛ قدرت نرم (Soft Power) با اقناع و جذابیت فرهنگی عمل میکند. رسانه میتواند هر دو را ترکیب کرده و به قدرت هوشمند تبدیل شود.
امروزه، سیاست خارجی و داخلی بدون رسانه پیش نمیرود و امنیت اطلاعاتی بخشی از استراتژیهای دفاع ملی شده است.
پروپاگاندا با انتخاب گزینشی اطلاعات، تکرار پیام و احساساتگرایی باعث شکلدهی به باورهای عمومی میشود.
جنگ شناختی با هدف دستکاری فرآیند ادراک و تصمیمگیری مردم انجام میشود تا واکنشهای مدنظر ایجاد شود.
از افشای مستندات خاص تا شایعهسازی هدفمند، همه در قلمرو عملیات اطلاعاتی قرار دارند.
ایجاد روایتی که در آن حقیقت تحریف یا حذف میشود، یکی از ابزارهای سنتی و در عین حال قدرتمند است.
یک تصویر تأثیرگذار میتواند بیش از هزار خبر متنی اثر بگذارد.
فضایی سریع، زنجیرهای و با قابلیت دسترسی مستقیم به مردم، که به ابزار ایدهآل برای عملیات رسانهای تبدیل شده است.
رادیو به ابزار اصلی جنگ روانی میان آلمان، متفقین و متحدین تبدیل شد.
پخش زنده تصاویر جنگ، فشار افکار عمومی بر تصمیمگیرندگان سیاسی را چند برابر کرد.
از بهار عربی تا بحرانهای اخیر اروپایی و آسیایی، شبکههای اجتماعی بستر اصلی سازماندهی، تحریک و بسیج جمعیت بودهاند.
رسانهها با انتخاب زاویه دید و موضوعات اصلی، افکار عمومی را بهسوی خواستههای خاص هدایت میکنند.
ترس، خشم، امید و غرور، سوخت موتور بسیاری از کمپینهای رسانهای هستند.
پلتفرمها با تحلیل رفتار کاربران، پیامهایی متناسب با ویژگیهای روانی و اجتماعی آنها ارسال میکنند.
تکرار نیمهحقایق یا اخبار هدفمند باعث میشود مردم حتی به منابع معتبر شک کنند.
تقسیم جامعه به دو یا چند قطب متخاصم، به بیثباتی عمومی منجر میشود.
مواجهه بیوقفه با اخبار، حساسیت مخاطب را به اخبار مهم کاهش میدهد.
آموزش عمومی برای تشخیص پیامهای دستکاریشده باید در مدارس و دانشگاهها نهادینه شود.
رسانههای قابل اعتماد با فرایندهای ویرایشی دقیق از نفوذ رسانههای سلاحمحور جلوگیری میکنند.
دولتها باید در کنار آزادی رسانه، مرزهای امنیتی و مقابله با جنگ شناختی را رعایت کنند.
ابزارهای تولید تصویر و ویدئو تقلبی با کیفیت بالا، تغییر چهره این نبرد را سریعتر میکنند.
فضاهای مجازی همهجانبه میتوانند میدان تازهای برای عملیات رسانهای باشند.
هرچه تکنولوژی پیشرفت کند، تشخیص این مرز برای مردم سختتر میشود.
رسانه بهخودیخود نه خوب است و نه بد؛ آنچه اهمیت دارد چگونگی استفاده از آن است. اما وقتی به سلاح بدل میشود، میتواند ذهن، فرهنگ و حتی امنیت ملی یک کشور را هدف بگیرد. مقابله با این پدیده تنها با ترکیبی از آگاهی عمومی، شفافیت رسانهای و سیاستهای پیشگیرانه امکانپذیر است.