مقدمه؛ چرا شناخت پشتپرده رسانه اهمیت دارد؟
در جهانی که اطلاعات با سرعت سرسامآوری منتشر میشود و قدرت شکلدهی به افکار عمومی را در اختیار دارد، شناخت عمیقتر پشتپرده رسانهها امری حیاتی است. این شناخت شامل آگاهی از ساختار مالکیت، شناسایی ذینفعان مالی، درک جهتگیریهای پنهان و اهدافی که ممکن است در پس پرده انتشار اخبار و محتوا نهفته باشد، میشود. بدون این آگاهی، مخاطبان در معرض خطر دریافت اطلاعات ناقص، جانبدارانه و حتی گمراهکننده قرار میگیرند.
شناخت پشتپرده رسانهها به ما قدرت تحلیل انتقادی میبخشد. این امر به ما امکان میدهد تا اخبار را نه صرفاً به عنوان حقایق عینی، بلکه به عنوان روایتهایی که توسط بازیگران خاصی با انگیزههای مشخص شکل گرفتهاند، درک کنیم. این رویکرد، مخاطب را از یک دریافتکننده منفعل به یک تحلیلگر فعال تبدیل میکند که قادر به تفکیک اطلاعات موثق از اطلاعات جهتدار است.
مالکیت رسانه و اثر آن بر خط تحریری
ساختار مالکیت یک رسانه، ستون فقرات خط مشی خبری و رویکرد آن به انتشار اطلاعات را تشکیل میدهد. انواع مختلف مالکیت، هر کدام با منطق و اولویتهای خاص خود، بر نحوه انتخاب، پردازش و انتشار اخبار تأثیر میگذارند.
انواع مالکیت (دولتی، خصوصی، شرکتی، ترکیبی)
- مالکیت دولتی (State-Owned Media):
- ماهیت: رسانههایی که مستقیماً تحت کنترل، حمایت مالی و نظارت دولت یا نهادهای دولتی قرار دارند.
- اثر بر خط تحریری: این رسانهها اغلب به عنوان بلندگوی رسمی دولت عمل میکنند و هدف اصلی آنها بازتابدهنده سیاستها، دیدگاهها و منافع دولت حاکم است. خبرها ممکن است به گونهای تنظیم شوند که تصویر مثبتی از دولت ارائه دهند یا انتقادات را به حداقل برسانند. در برخی موارد، این رسانهها میتوانند ابزاری برای انتشار پروپاگاندا یا کنترل اطلاعات برای حفظ ثبات سیاسی (از دیدگاه دولت) باشند. استقلال تحریریه در این مدل معمولاً محدود است.
- مثالها: شبکههای تلویزیونی و خبرگزاریهای دولتی در بسیاری از کشورها.
- مالکیت خصوصی (Private Ownership):
- ماهیت: این رسانهها متعلق به سرمایهگذاران فردی، خانوادهها، یا گروههای کوچک سرمایهگذار هستند که لزوماً در صنایع دیگر حضور گسترده ندارند.
- اثر بر خط تحریری: رویکرد این رسانهها معمولاً بیشتر تجاری است و به جذب مخاطب و ایجاد درآمد از طریق تبلیغات یا اشتراک وابسته است. با این حال، مالکیت خصوصی نیز میتواند جهتگیریهای خاص خود را داشته باشد، بسته به ایدئولوژی یا منافع شخصی مالک. این منافع میتواند شامل حمایت از یک حزب سیاسی خاص، ترویج یک سبک زندگی، یا دفاع از یک صنعت خاص باشد. اگرچه ممکن است آزادی عمل بیشتری نسبت به رسانههای دولتی داشته باشند، اما همچنان تحت تأثیر منافع مالی مالک قرار دارند.
- مالکیت شرکتی (Corporate Ownership):
- ماهیت: رسانههایی که بخشی از یک مجموعه بزرگ اقتصادی (کنگره یا هولدینگ) هستند که در صنایع مختلفی مانند فناوری، نفت، مخابرات، داروسازی، یا بانکداری فعالیت میکند.
- اثر بر خط تحریری: این نوع مالکیت معمولاً پیچیدهترین تأثیر را دارد. منافع شرکت مادر ممکن است بر خط تحریریه رسانه تأثیر بگذارد، به ویژه در پوشش اخبار مربوط به صنایعی که شرکت مادر در آنها فعالیت دارد. برای مثال، یک شرکت رسانهای متعلق به یک شرکت نفتی ممکن است در پوشش اخبار مربوط به تغییرات آب و هوایی یا سیاستهای انرژی، جانبدارانه عمل کند. این رسانهها اغلب با هدف سودآوری حداکثری فعالیت میکنند و رویکرد آنها ممکن است بر اساس جلب نظر طیف وسیعی از مخاطبان برای افزایش درآمد تبلیغاتی باشد.
- مثالها: شبکههای رسانهای متعلق به شرکتهای بزرگ رسانهای جهانی مانند News Corp، Disney، Warner Bros. Discovery.
- مالکیت ترکیبی (Hybrid Ownership):
- ماهیت: وضعیتی که در آن رسانهای تحت ترکیبی از مدلهای فوق قرار دارد. به عنوان مثال، ممکن است یک رسانه با سرمایهگذاری مشترک بین دولت و بخش خصوصی اداره شود، یا متعلق به یک بنیاد غیرانتفاعی باشد که از شرکتهای بزرگ کمک مالی دریافت میکند.
- اثر بر خط تحریری: این مدل پیچیدگی و عدم شفافیت بیشتری را ایجاد میکند. منافع متعددی ممکن است بر رسانه تأثیر بگذارند و شناسایی ذینفع اصلی دشوارتر میشود. شفافیت در این مدلها اهمیت فوقالعادهای دارد، زیرا کشف جهتگیری واقعی رسانه نیازمند بررسی دقیق تمام منابع مالی و شراکتهای آن است.
تأثیر مدل درآمدی بر رویکرد خبری
نحوه کسب درآمد یک رسانه، نقش مستقیمی در چگونگی تولید و ارائه محتوای آن دارد. منابع درآمدی متفاوت، انگیزههای متفاوتی را برای رسانه ایجاد میکنند:
- آگهیها (Advertising): یکی از رایجترین منابع درآمد. رسانههایی که به شدت به تبلیغات وابسته هستند، تمایل دارند محتوایی تولید کنند که مخاطبان بیشتری را جذب کند تا بتوانند فضای تبلیغاتی بیشتری بفروشند. این میتواند منجر به تولید محتوای سطحی، هیجانانگیز، یا جنجالی شود که برای جذب کلیک و تماشا طراحی شده است. همچنین، شرکتهای تبلیغکننده بزرگ ممکن است از قدرت خرید خود برای اعمال نفوذ بر پوشش خبری رسانهها استفاده کنند.
- اشتراکها (Subscriptions): مدل درآمدی مبتنی بر اشتراک، رسانهها را قادر میسازد تا بیشتر بر نیازهای مخاطبان وفادار خود تمرکز کنند، زیرا درآمد آنها مستقیماً به رضایت مشترکین بستگی دارد. این مدل میتواند استقلال تحریریه را افزایش دهد، زیرا وابستگی به تبلیغات کاهش مییابد. با این حال، هنوز هم ممکن است رسانهها برای حفظ مشترکین، محتوایی تولید کنند که با دیدگاههای مخاطبان فعلی آنها همسو باشد.
- حمایتهای مالی (Sponsorships) و کمکهای مالی (Donations): رسانههایی که توسط نهادهای خاص (مانند بنیادها، سازمانهای غیردولتی، یا حتی افراد ثروتمند) حمایت مالی میشوند، ممکن است تحت تأثیر اهداف و ارزشهای حامیان خود قرار گیرند. این حمایتها میتوانند به رسانهها کمک کنند تا تحقیقات عمیقتری انجام دهند یا موضوعات کمتر پوشش داده شده را بررسی کنند، اما در عین حال، خطر جهتگیری به نفع حامیان را نیز به همراه دارد.
- تأمین مالی عمومی (Public Funding): رسانههایی که توسط دولت یا نهادهای عمومی تأمین مالی میشوند (مانند بیبیسی یا انپیآر در برخی دورهها)، ممکن است تلاش کنند تا بیطرفی و پوشش جامع را حفظ کنند، اما همچنان ممکن است تحت فشارهای سیاسی یا نیاز به توجیه بودجه خود از سوی دولت قرار گیرند.
شرکتها و گروههای ذینفع چگونه بر رسانه اثر میگذارند؟
فراتر از ساختار مالکیت رسمی، گروههای مختلفی با منافع مشخص سعی در تأثیرگذاری بر محتوای رسانهای دارند. این تأثیرگذاری میتواند آشکار یا پنهان، مستقیم یا غیرمستقیم باشد.
نفوذ سرمایهگذاران و حامیان آگهیها
شرکتهای بزرگ که بودجههای کلان تبلیغاتی را در اختیار دارند، از قدرت چانهزنی قابل توجهی در رسانهها برخوردارند. آنها میتوانند:
- انتخاب و ترتیب اخبار را تحت فشار قرار دهند: یک رسانه ممکن است از پوشش منفی یا انتقادی نسبت به یک شرکت بزرگ که بخش قابل توجهی از درآمد تبلیغاتی آن را تأمین میکند، اجتناب کند.
- محتوای حمایتی (Sponsored Content) را ترویج کنند: این محتوا که اغلب با ظاهر خبرهای عادی منتشر میشود، در واقع یک ابزار تبلیغاتی است که توسط شرکتها سفارش داده شده است.
- فشار بر تغییرات تحریریه: اگر پوشش خبری یک رسانه به طور مداوم با منافع یک تبلیغکننده اصلی مغایرت داشته باشد، آن تبلیغکننده ممکن است بودجه تبلیغاتی خود را کاهش دهد یا به طور کامل قطع کند، که این امر میتواند مدیران رسانه را مجبور به بازنگری در سیاستهای خود کند.
لابیگری و روابط سیاسی با رسانهها
گروههای لابیگر (چه در حوزه سیاست، چه در حوزه صنعت یا مسائل اجتماعی) فعالانه برای شکلدهی به افکار عمومی از طریق رسانهها تلاش میکنند. آنها این کار را از طریق:
- ایجاد روابط نزدیک با مدیران و سردبیران رسانه: ارائه اطلاعات انحصاری، دعوت به رویدادها، و ایجاد فضایی از حسننیت میتواند به منظور تسهیل انتشار روایتهای دلخواه انجام شود.
- تولید و انتشار “اخبار” و “تحلیلهای” سفارشی: این گروهها ممکن است با تأمین مالی اندیشکدهها یا شرکتهای روابط عمومی، محتوایی تولید کنند که به ظاهر مستقل است اما در واقع اهداف آنها را پیش میبرد.
- تأثیرگذاری بر موضوعات مورد بحث (Agenda Setting): با تمرکز بر موضوعات خاص و تکرار پیامهای خود، لابیگران میتوانند این موضوعات را به اولویتهای خبری رسانهها تبدیل کنند.
تکنیکهای شکلدهی اخبار بر اساس منافع پشتپرده
رسانهها، خواسته یا ناخواسته، از تکنیکهای مختلفی برای شکلدهی به درک مخاطبان از واقعیت استفاده میکنند. این تکنیکها اغلب در خدمت منافع صاحبان یا ذینفعان پشت پرده رسانه قرار میگیرند.
گزینش موضوعات (Agenda Setting)
یکی از قدرتمندترین ابزارهای رسانه، توانایی آن در تعیین چه چیزی در جامعه مورد بحث قرار میگیرد. رسانهها با انتخاب آگاهانه برخی موضوعات برای پوشش گسترده و برجسته کردن آنها، و در مقابل، حذف، کمرنگ کردن، یا به تأخیر انداختن پوشش موضوعات دیگر، بر دستور کار عمومی تأثیر میگذارند.
- عملکرد: موضوعاتی که با منافع ذینفعان همسو هستند (مانند دستاوردهای اقتصادی دولت، یا مشکلات یک رقیب سیاسی) با شدت بیشتری پوشش داده میشوند، در حالی که موضوعاتی که ممکن است برای آنها مضر باشند (مانند فساد، یا مشکلات ناشی از سیاستهای خاص) ممکن است نادیده گرفته شوند یا به صورت بسیار محدود پوشش داده شوند.
- اثر: مخاطبان در نهایت در مورد مسائلی فکر میکنند که رسانهها به آنها میگویند مهم هستند، حتی اگر مسائل دیگر از اهمیت بیشتری برخوردار باشند.
چارچوببندی روایت (Framing)
پس از انتخاب موضوع، رسانه تصمیم میگیرد که چگونه آن موضوع را به مخاطب ارائه دهد. چارچوببندی به معنای انتخاب زاویه دید، کلمات، تصاویر، و منابعی است که به شکلدهی یک تفسیر خاص از رویداد کمک میکند.
- عملکرد: یک اعتراض میتواند به عنوان “شورش خشونتآمیز” یا “اعتراض مسالمتآمیز” چارچوببندی شود. یک سیاست اقتصادی میتواند به عنوان “نجات اقتصاد” یا “سوءاستفاده از پول مالیاتدهندگان” معرفی شود. این انتخاب واژگان و لحن، نتیجهگیری مخاطب را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد.
- اثر: مخاطب، بسته به چارچوببندی، ممکن است نسبت به یک رویداد خاص احساس همدلی، خشم، ترس، یا بیتفاوتی پیدا کند، که این احساسات در راستای اهداف ذینفعان هدایت میشوند.
حذف یا کمرنگکردن اطلاعات خاص
این تکنیک اغلب ظریفتر از دو مورد قبلی است، اما به همان اندازه قدرتمند. نادیده گرفتن بخشهایی از واقعیت که با روایت مطلوب یا منافع پشتپرده تضاد دارند، میتواند تصویری ناقص یا نادرست از حقیقت را به مخاطب ارائه دهد.
- عملکرد: در پوشش یک مناقشه، ممکن است تنها دیدگاه یک طرف ارائه شود، در حالی که دیدگاه طرف مقابل اصلاً مطرح نشود یا به حاشیه رانده شود. در مورد یک دستاورد، ممکن است مشکلات یا هزینههای جانبی آن به کلی نادیده گرفته شوند.
- اثر: مخاطب به اطلاعات ناقصی دسترسی پیدا میکند که به او اجازه نمیدهد یک قضاوت کامل و بیطرفانه داشته باشد. این امر به حفظ وضعیت مطلوب برای صاحبان منافع کمک میکند.
نمونههای واقعی رسانههای تحت نفوذ ذینفعان
تاریخ رسانهها مملو از مثالهایی است که نشان میدهد چگونه مالکیت، منافع مالی، و اهداف سیاسی بر نحوه انتشار اخبار تأثیر گذاشتهاند.
نمونههای بینالمللی و شبکههای جهانی
- پوشش بحرانهای ژئوپلیتیکی: در طول جنگها و بحرانهای بینالمللی، شبکههای رسانهای بزرگ که متعلق به شرکتهای چندملیتی هستند، اغلب رویکردی اتخاذ میکنند که با منافع سیاسی و اقتصادی قدرتهای بزرگ (مانند ایالات متحده، روسیه، یا چین) همسو است. برای مثال، در جنگ اوکراین، بسیاری از رسانههای غربی تمرکز شدیدی بر روایت اوکراینی داشتند و پوشش اخبار از منظر روسیه به شدت محدود شد، که تا حدی منعکسکننده سیاستهای دولتهای غربی بود.
- گزارشهای اقتصادی: رسانههایی که متعلق به گروههای مالی بزرگ هستند، ممکن است در پوشش اخبار مربوط به بازارهای مالی، سیاستهای پولی، یا مقررات بانکی، رویکردی جانبدارانه به نفع سیستم مالی موجود اتخاذ کنند و کمتر به انتقادات رادیکال یا راهحلهای جایگزین بپردازند.
نمونههای منطقهای و ملی
- پوشش انتخابات: در بسیاری از کشورها، رسانههای دولتی یا رسانههایی که به احزاب حاکم نزدیک هستند، در دوران انتخابات، حمایت گستردهای از نامزدها یا احزاب خاص نشان میدهند. این حمایت میتواند از طریق تخصیص زمان بیشتر به آنها، برجسته کردن موفقیتهایشان، و پوشش منفی رقبایشان صورت گیرد.
- پوشش مسائل اقتصادی داخلی: رسانههایی که متعلق به کارآفرینان یا صنایع بزرگ هستند، ممکن است در مورد سیاستهای دولتی که بر کسبوکار آنها تأثیر میگذارد (مانند مالیاتها، مقررات زیستمحیطی، یا سیاستهای تجاری)، رویکردی جانبدارانه اتخاذ کنند. آنها ممکن است بر مزایای این سیاستها برای ایجاد شغل یا رشد اقتصادی تأکید کنند، در حالی که به پیامدهای منفی احتمالی برای محیط زیست یا مصرفکنندگان کمتر توجه نمایند.
- پوشش اعتراضات اجتماعی: در برخی نظامهای سیاسی، رسانههای تحت کنترل دولت، اعتراضات مردمی را غالباً به عنوان “اغتشاش” یا “توطئه خارجی” چارچوببندی میکنند تا حمایت عمومی را از اقدامات سرکوبگرانه توجیه نمایند.
راههای شناسایی منافع و مالکان رسانهها
شناخت پشتپرده رسانهها نیازمند تلاش و کنجکاوی است، اما ابزارها و روشهایی وجود دارند که میتوانند به ما در این زمینه کمک کنند.
بررسی شفافیت مالی و مالکیت
- جستجو در گزارشهای عمومی: بسیاری از کشورها الزامات قانونی برای افشای مالکیت رسانهها دارند. جستجو در پایگاههای اطلاعاتی ثبت شرکتها، اسناد مربوط به مجوزهای رسانهای، و گزارشهای سالانه مالی (برای شرکتهای سهامی عام) میتواند اطلاعات ارزشمندی در مورد مالکان و ساختار سهامداری ارائه دهد.
- وبسایتهای تحقیقاتی: سازمانهای غیردولتی و وبسایتهای تخصصی مانند OpenCorporates یا InvestigateEurope در تلاشند تا اطلاعات مربوط به مالکیت شرکتها، از جمله رسانهها را جمعآوری و عمومی کنند.
- مطالعه درباره ساختار مالکیت رسانههای بزرگ: بسیاری از رسانههای بزرگ بینالمللی دارای ساختارهای پیچیده مالکیت هستند. بررسی نمودارهای سازمانی و گزارشهای شرکت مادر میتواند به شناسایی شرکتهای اقماری و هولدینگهای اصلی کمک کند.
مطالعه درباره سابقه مدیران و تیم تحریریه
- تحقیق در مورد سوابق حرفهای: مدیران ارشد، سردبیران، و حتی برخی خبرنگاران برجسته، اغلب سابقه کاری در دولت، شرکتهای بزرگ، یا گروههای سیاسی دارند. آگاهی از این سوابق میتواند نشاندهنده جهتگیریهای احتمالی آنها باشد.
- مواضع پیشین و فعالیتهای عمومی: بسیاری از افراد در موقعیتهای رسانهای، در گذشته دیدگاههای خود را در مقالات، مصاحبهها، یا رسانههای اجتماعی بیان کردهاند. بررسی این مواضع میتواند به درک بهتر رویکرد آنها کمک کند.
تحلیل محتوای گذشته رسانه
- مقایسه پوشش خبری موضوعات مشابه: با بررسی نحوه پوشش یک موضوع خاص در بازههای زمانی مختلف یا در مقایسه با رسانههای دیگر، میتوان الگوهای پنهان در خط مشی تحریریه را کشف کرد. آیا رسانه به طور مداوم از یک زاویه خاص به موضوع نگاه میکند؟
- بررسی منابع مورد استفاده: اینکه رسانه به طور مرتب به چه منابعی (مقامات دولتی، شرکتهای خاص، اندیشکدههای خاص، یا گروههای حزبی) ارجاع میدهد، میتواند نشاندهنده جهتگیری آن باشد.
- کشف الگوهای گزینش و چارچوببندی: آیا یک رسانه به طور مداوم موضوعات خاصی را پوشش میدهد و موضوعات دیگر را نادیده میگیرد؟ آیا خبرها به طور مداوم به شیوهای خاص چارچوببندی میشوند؟ این الگوها میتوانند نشاندهنده منافع پنهان باشند.
پیامدهای نادیدهگرفتن پشتپرده رسانه
نادیده گرفتن اهمیت شناخت پشتپرده رسانهها، عواقب قابل توجهی برای فرد و جامعه دارد.
شکلگیری دیدگاههای یکجانبه
وقتی مخاطب بدون آگاهی از منافع و جهتگیریهای پشت پرده، اخبار را دریافت میکند، در معرض خطر گرفتار شدن در دام روایتهای یکسویه قرار میگیرد. او ممکن است به تدریج جهانبینی خود را بر اساس اطلاعات ناقص یا جانبدارانه شکل دهد، بدون آنکه از محدودیتهای این دیدگاه آگاه باشد. این امر میتواند منجر به ایجاد قطبیت در جامعه و عدم درک متقابل بین گروههای مختلف شود.
کاهش تنوع منابع اطلاعاتی
وابستگی بیش از حد به چند رسانه محدود، چه به دلیل راحتی، چه به دلیل عدم آگاهی از گزینههای دیگر، تنوع فکری و دیدگاهی جامعه را به شدت کاهش میدهد. در دنیایی که پیچیدگیهای زیادی وجود دارد، اتکا به یک یا چند روایت محدود، مانع از درک کامل واقعیت و ارزیابی درست مسائل میشود. این وابستگی، زمینه را برای دستکاری افکار عمومی و ترویج ایدئولوژیهای محدود فراهم میکند.
چگونه مخاطب هوشمند باشیم؟
تبدیل شدن به یک مصرفکننده آگاه اطلاعات، نیازمند رویکردی فعال و انتقادی است.
مقایسه اخبار از منابع مختلف
- پوشش چندوجهی: برای درک یک رویداد، نباید به یک رسانه اکتفا کرد. مقایسه نحوه پوشش خبر در رسانههایی با مالکیتها و جهتگیریهای متفاوت (رسانههای دولتی، خصوصی، بینالمللی، محلی، رسانههای مستقل، و رسانههای متعلق به گروههای ذینفع مشخص) ضروری است.
- شناسایی تفاوت روایتها: تفاوت در جزئیات، تأکیدات، و زبان مورد استفاده در پوشش خبری یک رویداد توسط رسانههای مختلف، میتواند نشاندهنده منافع و دیدگاههای متفاوت پشت پرده آنها باشد.
جمعبندی؛ رسانه، شفافیت و مسئولیتپذیری
تنها با ترکیب سواد رسانهای قوی، رویکردی پرسشگرانه و کنجکاو، و دسترسی و استفاده از منابع متنوع اطلاعاتی است که میتوانیم قادر باشیم تصویری نزدیکتر به حقیقت ترسیم کنیم. این فرایند مستلزم تلاش مداوم برای فراتر رفتن از سطح ظاهری اخبار و کاوش در لایههای زیرین ساختار قدرت رسانهای است. شفافیت در مالکیت و اهداف رسانهها، و مسئولیتپذیری آنها در قبال جامعه، سنگ بنای یک دموکراسی سالم و یک جامعه آگاه است. شناخت پشتپرده رسانه، گامی اساسی در جهت دستیابی به این اهداف است.